۱٫ سابقه تاریخی اختلافات ایران و عراق
اختلاف دو کشور ایران و عراق، به زمانهای قبل از تأسیس کشور عراق برمیگردد؛ یعنی زمانی که عراق جزئی از خاک امپراتوری عثمانی بود، چالش و درگیری میان ایران و این امپراتوری وجود داشته و دو کشور بر سر اختلافات مرزی همواره مشغول درگیری و تنازع بودند.
بهطور کلی در مورد تعدد درگیریها و عهدنامههای منعقد شده بین دو کشور، میتوان گفت از سال ۱۵۵۵م. که عهدنامه معروف آماسیه بین آنها به امضا رسید، تا سال ۱۹۷۵م. که عهدنامه مرزی و حسن همجواری در الجزایر بین ایران و عراق منعقد شد ـ یعنی در طول حدود چهارصد سال ـ حدود بیست و پنج جنگ، و بیست عهدنامه بین ایران و همسایه غربی آن، در مورد اختلافها و تعیین مرز بین دو کشور به امضا رسید؛ (۱)که این نشاندهنده تعداد برخوردها و منازعات بین این دو کشور میباشد.
چالش میان ایران و همسایه غربی او، پس از تجزیه امپراتوری عثمانی و تشکیل دولت عراق، این بار با دولت عراق همچنان ادامه داشت تا اینکه اولین عهدنامه رسمی بین آنها در سال ۱۳۱۶ هجری شمسی (۱۹۳۷م.) بسته شد. (۲)
اما پس از مدتی، اختلافات و منازعات بین دو کشور دوباره شروع شد. تا اینکه بر اثر تلاشهای رهبر فقید الجزایر، هواری بومدین، عهدنامه مربوط به مرز دولتی و حُسن همجواری، در خرداد ۱۳۵۴ بین دو کشور به امضا رسید و روابط دو کشور عادی شد؛ ۳ولی حمله عراق به ایران در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ دوباره دامنه تنازعات بین دو کشور را ـ این بار در سطحی وسیع ـ شدت بخشیده و جنگی هشت ساله را بین دو کشور آغاز نمود.
۲٫ علل و عوامل شروع جنگ ایران و عراق
عوامل شروع حمله عراق به ایران را میتوان به سه دسته عوامل داخلی ایران، عوامل داخلی عراق و عوامل بینالمللی تقسیم کرد؛ که در زیر به بررسی هر یک از آنها میپردازیم:
الف) عوامل داخلی ایران
اوضاع و احوال ایران بعد از انقلاب در سه زمینه نظامی، اقتصادی و سیاسی مساعد نبود؛ به گونهای که مجموعه این شرایط، دشمنان انقلاب اسلامی را به این جمعبندی رسانده بود که از طریق یک جنگ همهجانبه علیه ایران، قادر خواهند بود تا آن را به زانو درآورده و ساقط نمایند یا حداقل آن را به تعدیل در مواضع و اقداماتش مجبور سازند.
در زمینه نظامی، بنا به دلایل گوناگونی نظیر از همپاشیدگی ارتش به جای مانده از رژیم گذشته, قطع مراودات نظامی و تسلیحاتی با دیگر کشورها, نوپا بودن و عدم تجربه سپاه پاسداران در جنگ کلاسیک و… این ذهنیت در حکام بعثی عراق و حامیان منطقهای و بینالمللیاش شکل گرفت، که حمله نظامی به ایران با مقاومت نظامی چندانی مواجه نخواهد شد.(۳)
از نظر اقتصادی هم به دلیل تضعیف اقتصاد کشور بر اثر وقوع انقلاب, این تصور برای عراق و حامیانش به وجود آمد که ایران توان تحمل و تأمین هزینههای یک جنگ همهجانبه را نخواهد داشت و بر اثر آن، مجبور میشود بسرعت در مقابل خواستههای مهاجمین تمکین نماید.
از نظر سیاسی هم وضعیت کشور بعد از انقلاب، بحرانی و متشنج بود. از یک طرف در داخل کشور بین گروههای مختلف و حتی سران نظام ـ بنیصدر و لیبرالها از یک طرف و نیروهای خط امام از طرف دیگرـ توافق و همسویی وجود نداشت، و از طرف دیگر، در سطح بینالمللی نیز رابطه ایران با کشورهایی چون امریکا و شوروی و در پی آن کشورهای منطقه، تیره بوده و در نتیجه، ذهنیت ضعیف بودن ایران و ثمربخش بودن حمله به آن, در مخالفان انقلاب اسلامی ایجاد شد. (۴)
ب) عوامل داخلی عراق
عامل دیگر آغاز جنگ ایران و عراق، به شرایط داخلی کشور عراق برمیگردد. به عبارتی عوامل مختلف ایدئولوژیکی، ناسیونالیستی و قومی، اجتماعی، سیاسی، ارضی، تاریخی، حقوقی و شخصی در حمله عراق به ایران دارای نقش بودهاند. (۵)یعنی ماهیت توسعهطلبانه حزب بعث و باورهای ناسیونالیستی آنها مبنی بر رهبری جهان عرب، مخالفت با انقلاب اسلامی و بازتابهای آن ـ که یکی از مهمترین آنها، نگرانی سران حزب بعث از وقوع جنبش شیعیان عراق متأثر از انقلاب اسلامی بود ـ تلاش برای کسب ژاندارمی منطقه و ارتقای موقعیت سیاسی خود پس از سقوط شاه، به دست آوردن حاکمیت کامل بر اروندرود و خوزستان و استرداد جزایر سهگانه، و در نهایت جاهطلبی و فرصتطلبی صدام، همگی دست به دست هم داده و زمینه حمله عراق به ایران را فراهم آوردند.
ج) عوامل بینالمللی
علاوه بر شرایط داخلی ایران و عراق, آنچه که حاکمان حزب بعث عراق را به حمله همهجانبه نظامی علیه ایران ترغیب کرد, شرایط حاکم بر نظام بینالمللی و مواضع دو ابرقدرت امریکا و شوروی (سابق) نسبت به این رویداد بود.
انقلاب اسلامی ایران از بدو پیدایش, دنیای غرب و همچنین ابرقدرت شرق آن زمان را به مبارزه طلبید. به لحاظ نظری, انقلاب اسلامی, اساس نظم بینالمللیای را که پس از جنگ جهانی دوم شکل گرفته بود، زیر سؤال برد. نظمی که به دلیل وجود سلطه دو ابرقدرت جهانی در روابط بینالمللی, پذیرفته شده بود. انقلاب اسلامی ایران, آشکارا مخالفت خود را با سلطه دو ابرقدرت, بویژه امریکا اعلام کرد و هنگامی که دانشجویان پیرو خط امام, سفارت امریکا در تهران را تسخیر کردند, ایران نشان داد که عملاً قصد درگیری با نظام بینالمللی مبتنی بر وجود دو قطب مسلط را دارد. به علاوه, این تصور که انقلاب اسلامی با گسترش روزافزون خود, منافع غرب را در سراسر جهان و بویژه خاورمیانه به خطر میاندازد, آرامش را از امریکا و متحدانش سلب کرد.
در چنین شرایطی، ضربه وارد ساختن به ایران از طریق تجاوز نظامی یک کشور ثالث, میتوانست منافعی برای امریکا به همراه داشته باشد که میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱٫ از دید امریکاییها, فشارهای سیاسی و اقتصادی ناشی از جنگ، به فروکش کردن احساسات انقلابی مردم ایران کمک میکرد و به اصطلاح, انقلابیها را بر سر عقل میآورد و سرانجام روند انقلاب اسلامی را در مسیر مورد نظر و دلخواه امریکا قرار میداد.
۲٫ پیامدهای جنگ, ایران را متقاعد میکرد که برای تأمین نیازمندیهای خود، بویژه نیازهای نظامی و تسلیحاتی, به امریکا روی آورد.
۳٫ جنگ, ایران را وادار میکرد, یا خود را تسلیم وضعیت جاری جهان کرده و به ناچار اهداف انقلابی خود را فراموش کند و یا در پی مقاومت در برابر تجاوز عراق, بر اثر کمبود سلاح از پا درآید, که در هر دو صورت نتیجه به سود امریکا بود.
۴٫ فشارهای اقتصادی, نظامی و سیاسی منجر به ایجاد نارضایتی مردم از هیأت حاکمه جدید در ایران میشد.
۵٫ ایجاد تفرقه میان مسلمانان و رودررو قرار دادن کشورهای عربی با ایران و بازداشتن اعراب از توجه به اسرائیل و متوجه ساختن آنها به ایران, از دیگر اهداف مورد نظر امریکاییها از چنین تجاوزی بود.
۶٫ هدف دیگر امریکاییها در کوتاه مدت و به صورت مقطعی, فشار به ایران برای آزادساختن گروگانهای امریکایی بود.(۶)
شوروی نیز در این جنگ در ظاهر اعلام بیطرفی میکرد, اما در نهان به پشتیبانی از عراق میپرداخت. این کشور با آنکه قبلاً از تجاوز عراق به ایران آگاه بود, ولی هیچ تلاشی برای بازداشتن صدام از حمله به ایران به عمل نیاورد, زیرا آغاز این جنگ برای شوروی نیز منافعی به دنبال داشت که مهمترین آنها عبارت بودند از:
۱٫ شوروی که از دیرباز, قراردادهای نظامی و امنیتی گوناگونی با عراق منعقد کرده و به صورت بزرگترین پشتیبان این کشور درآمده بود, با شروع جنگ امیدوار بود تا به عمدهترین تأمینکننده نیازهای تسلیحاتی عراق تبدیل شده و از گرایشات رو به رشد غربگرایانه در حزب بعث جلوگیری نماید.
۲٫ با توجه به رقابت میان دو ابرقدرت جهان, شوروی پس از وقوع انقلاب اسلامی و خروج ایران از مدار غرب, بیمیل نبود تا از طریق اعمال فشار به جمهوری اسلامی, ایران را در زمره کشورهای بلوک شرق درآورد.
۳٫ پس از انقلاب اسلامی, روسها مناطق مسلماننشین خود را که بیش از شصت میلیون جمعیت داشتند, آماج اهداف و شعارهای انقلاب اسلامی میدیدند و وقوع جنگ میتوانست تا حدودی روسها را از خطر احتمالی گسترش اسلامگرایی در برخی از مناطق سرزمینش آسودهخاطر سازد.
۴٫ با شروع جنگ, اتحاد شوروی میتوانست جمهوری اسلامی ایران را برای حل مسالمتآمیز مسأله افغانستان تحت فشار قرار دهد و منجر به قطع کمکهای ایران به مجاهدین افغانی شود.
در مجموع، موضع مساعد امریکاییها و سکوت همراه با رضایت روسها و نیز همسویی کشورهای منطقه که انقلاب اسلامی را خطری جدی برای بقای خویش تلقی میکردند، از عوامل عمده مساعد بینالمللی و منطقهای بودند که صدام را در تجاوز به ایران ترغیب و تشویق کردند.(۷)
۳ . مراحل و مقاطع مهم جنگ ایران و عراق
جنگ هشت ساله ایران و عراق به عنوان یکی از طولانیترین جنگهای معاصر دنیا، دارای مقاطع و مراحل مختلفی بوده است. محققان از زوایای گوناگون به تقسیمبندی مقاطع عمده این رویداد پرداختهاند، ولی این نوشتار که هدف اصلیاش بررسی سیره امام خمینی(س) درباره جنگ ایران و عراق، و بهطور مشخص قطعنامه ۵۹۸ میباشد، جنگ را به سه مقطع اساسی آغاز، تداوم و اختتام آن تقسیمبندی نموده و به بحث درباره آن میپردازد.
الف) از آغاز جنگ تا بازپسگیری خرمشهر (شهریور ۱۳۵۹ تا خرداد ۱۳۶۱)
این مرحله از جنگ، با حمله عراق به ایران آغاز شد. یعنی ارتش عراق در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ هـ .ش (۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰) حملات خود را به ایران آغاز کرده و در مدت کمی موفق شد تا نواحی زیادی از خاک ایران را به تصرف خود درآورد.(۸)
در این زمان، ایران آمادگی لازم برای مقابله با نیروهای متجاوز عراقی را نداشته و اندک عملیاتهایی هم که علیه عراق انجام میگرفت با شکست مواجه میشد. از طرف دیگر، وضعیت داخلی در اثر وارد عمل شدن لیبرالها و منافقین، دچار بحران شده بود؛ لذا بنبست نظامی در جبهههای جنگ و بحران سیاسی در داخل، ایران را با وضعیت دشواری مواجه ساخت، به گونهای که تداوم حیات سیاسی و نظامی کشور در معرض چالشهای بنیادی قرار گرفت.(۹)بهطور کلی در این مرحله از جنگ، برتری نظامی از آن عراق بوده و نیروهای ایران هرچند توانستند تا حدودی جلوی پیشرفت دشمن را بگیرند و حتی برخی از نواحی اشغال شده را آزاد سازند، ولی آزادسازی شهر خرمشهر، که از مناطق حساس کشور بود و عراق به عنوان برگ برنده جنگ روی آن حساب میکرد، تا سال ۱۳۶۱ به طول انجامید.
ب) از بازپسگیری خرمشهر تا تغییر توازن به نفع عراق (خرداد ۱۳۶۱ تا نیمه دوم ۱۳۶۶)
این دوره که طولانیترین دوره در جنگ ایران و عراق محسوب میشود با آزادسازی شهر خرمشهر، پس از عملیات بیتالقدس در اردیبهشت ۱۳۶۱، آغاز شد.
بهطور کلی پس از فتح خرمشهر، موازنه نظامی به نفع ایران عوض شد و ایران با کسب برتری نظامی، درصدد برآمد تا با اشغال مناطقی از خاک عراق و تهدید نقاط حساس آن (مناطقی مثل بصره) این کشور را به پذیرش خواستههای خود مجبور کرده و بتواند به عنوان پیروز جنگ، به آن خاتمه دهد؛ اما ارتش عراق در اثر حمایتهای بینالمللی و تحکیم موقعیت خود، توانست توان دفاعی خود را بالا برده و با شکست نیروهای ایران در عملیات رمضان، موازنه را به سود خود تغییر دهد. (۱۰)
لذا ایران که دستیابی به پیروزی سریع را غیرممکن میدانست، از این زمان به بعد به دنبال یک عملیات پیروز، و قرار دادن دشمن در وضعیت دادن امتیاز و تقبل شرایط ایران بود. به همین خاطر فشارهای خود را بر عراق افزایش داده و توانست طی عملیات خیبر، در اسفند ۱۳۶۲، خطوط دفاعی دشمن را بشکند و جزایر مجنون را فتح نماید. (۱۱)
از طرف دیگر، عراق که دستیابی به پیروزی در جنگ را غیرممکن دیده بود و از همان اوایل جنگ، بخصوص زمان از دست دادن خرمشهر به بعد، خواهان اتمام جنگ بود، برای وادار کردن ایران به پذیرش آتشبس و اتمام جنگ، حملات خود را علیه ایران گسترش داد؛ از یکسو اقدام به استفاده از گازهای سمی و شیمیایی علیه نیروهای ایران در جبهههای جنگ نمود، و از سوی دیگر مناطق مسکونی و غیرنظامی و همچنین نفتکشهای ایران را مورد حمله قرار داد. در این زمینه، طارق عزیز در رابطه با حمله به نفتکشهای ایرانی استدلال کرد که این حمله سبب پایان یافتن جنگ خواهد شد؛ زیرا اگر ایران پول نفت نداشته باشد نمیتواند اسلحه مورد نیاز خود را از بازارهای سیاه تهیه کند. (۱۲)
در زمان حملات گسترده عراق و نیز حمایتهای گسترده بینالمللی از آن، نیروهای ایرانی بر اساس سیاست تداوم جنگ، در بهمن ۱۳۶۴ با اجرای عملیات والفجر ۸ ، شهر فاو عراق را تصرف کرده و وضعیت جنگ را به نفع ایران عوض کردند.
بهطور کلی، فتح فاو زنگ خطر را برای ابرقدرتهای حامی عراق به صدا درآورد و آنها به این فکر افتادند که باید به نوعی این جنگ خاتمه یابد؛ چون در دنیای غرب این نگرانی به وجود آمد که ایران برنده جنگ خواهد شد؛ (۱۳) لذا آنها از یک طرف به گسترش حمایتهای خود از عراق پرداختند و از طرف دیگر تحریمهای همهجانبه خود را علیه ایران افزایش دادند و در نهایت، با تصویب قطعنامة ۵۹۸ خواهان اتمام جنگ شدند.
در این زمان گرچه نیروهای ایران همچنان به پیشروی خود ادامه داده و حتی نتوانستند در عملیات کربلای ۵ در دی ماه ۱۳۶۵ در منطقه شلمچه، شکست سنگینی را بر ارتش عراق وارد سازند، ولی ترس قدرتهای بزرگ و بخصوص امریکا از پیروزی ایران، سبب حضور امریکا در خلیج فارس و در نتیجه رویارویی و درگیری او با ایران شد.
لذا با توجه به مشکلات پیش آمده و افزایش فشارهای همهجانبه علیه ایران، تداوم جنگ برای ایران مشکل گردیده و تعیین سرنوشت جنگ، به عنوان یک شعار در کشور مطرح شد؛ به گونهای که مسئولین مملکتی در این زمینه شروع به چارهاندیشی کردند.
ج) مرحله تغییر توازن به نفع عراق تا پایان جنگ (نیمه دوم سال ۱۳۶۶ تا ۱۳۶۷)
در این مرحله، امریکاییها به همراه شوروی، تنها راه حل اتمام جنگ را تغییر استراتژی عراق از تدافعی به تهاجمی دانسته و در نتیجه، تغییر اساسی در موازنه جنگ به نفع عراق، شرط اولیه پایان سریع جنگ تلقی شد. (۱۴)
به همین خاطر، آنها به حمایت گسترده از عراق پرداختند؛ به گونهای که در اثر این حمایتها، عراق توانست در فروردین ۱۳۶۷ شهر فاو را بازپس گیرد و همچنین در تیر ۱۳۶۷ جزایر مجنون را تصرف نماید.
در این بین، امریکا در ادامه فشارهای خود، هواپیمای مسافربری ایران را در تیر ماه ۱۳۶۷ در خلیج فارس ساقط کرد ۱۵و جدیترین تهدید خود را علیه ایران به کار برد. این کار امریکا، پیام روشن و قطعی آنها مبنی بر تشدید جنگ در صورت عدم اقدام ایران برای خاتمه دادن به آن بود.
بنابراین، ایران که از هر جهت تحت فشار بود، تداوم جنگ را به نفع خود ندانسته و در نامهای به دبیر کل سازمان ملل در تاریخ ۲۷/۴/۱۳۶۷ قطعنامه ۵۹۸ را پذیرفته و شرایط را برای خاتمه یافتن جنگ فراهم ساخت.
پی نوشت :
۱- اردستانی، حسین؛ رویارویی استراتژیها (جنگ ایران و عراق)؛ ص ۲۶٫
۲- ولایتی، علی اکبر؛ تاریخ سیاسی جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران؛ ص ۲۸٫
۳- همان؛ ص ۳۶٫
۴- سلامتی، حسن؛ «علل به وجود آورنده جنگ عراق علیه ایران»، انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی و نظام بینالملل: مجموعه مقالات دفاع مقدس؛ ص ۷۶ ـ ۷۹
۵- همان؛ ص ۵۱٫
۶- مستندات این دلایل و برخی دلایل دیگر که امریکا را از بروز جنگی علیه رژیم نوپای جمهوری اسلامی خشنود میساخت، بسیار زیاد است؛ که به خوانندگان گرامی توصیه میشود برای آگاهی دقیق از آنها، به مطالعه کتب و منابعی که در کتاب آمده است اقدام نمایند.
۷- درویشی، فرهاد، و دیگران؛ ریشههای تهاجم؛ ص۲۴ ـ ۲۷٫
۸- درودیان، محمد؛ از آغاز تا پایان؛ ج ۶، ص ۳۷٫
۹- درودیان، محمد؛ «روند آزادسازی مناطق اشغالی و ضرورت تداوم جنگ پس از فتح خرمشهر»، انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی و نظام بینالملل: مجموعه مقالات دفاع مقدس؛ ص ۱۳۹٫
۱۰- درودیان، محمد؛ از آغاز تا پایان؛ ص ۷۷٫
۱۱- درودیان، محمد؛ از خرمشهر تا فاو؛ ص ۸۵ .
۱۲- تیمرمن، کنت؛ سوداگری مرگ؛ ص ۲۸۹٫
۱۳- همان؛ ص ۲۵۱٫
۱۴- مصباحی، محیالدین؛ چهارچوب مواضع شوروی در بازشناسی جنبههای تجاوز و دفاع؛ ص ۱۹۰٫
۱۵- درودیان، محمد؛ از آغاز تا پایان؛ ص ۲۰۳٫
دیدگاهتان را بنویسید