دولت ایران در هشت سال جنگ تحمیلی با ١١٠ میلیارد دلار درآمد نفتی هم جنگ را اداره کرد و هم از سقوط اقتصاد کشور جلوگیری به عمل آورد.
به گزارش شانا، در هشت سال جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، مراکز و تاسیسات نفتی مهمترین هدفهایی بودند که برای اخلال در تامین هزینه های جنگ، مورد هجوم رژیم بعث و ناوهای جنگی آمریکا قرار گرفت، اما ایران با پایمردی رزمندگان اسلام و کوشش دلاورمردان صنعت نفت، توانست به تولید و فروش نفت خود ادامه دهد.
در این گزارش به چالشهای فراروی انقلاب اسلامی در تحقق درآمدهای نفتی و نحوه همکاری جامعه بین الملل با رژیم بعثی عراق برای شکست ایران پرداخته شده است.
جنگ ۷۷
نخستین تأثیر خسارت جنگ تحمیلی عراق برضد ایران (١٣٥٩- ١٣٦٧) کاهش شدید تولید نفت هر دو کشور بود؛ به گونه ای که با گذشت کمتر از چند ماه از آغاز جنگ، روزانه نزدیک به چهار میلیون بشکه نفت از مجموع تولید دو کشور کاسته شد.
رژیم بعثی عراق در همان آغاز جنگ از زمین، هوا و دریا مراکز نفتی ایران را هدف قرار داد و آسیبهای فراوانی به آنها وارد کرد و در همان هفته های نخست جنگ با تمرکز شدید آتش روی بزرگترین پالایشگاه جهان در آبادان که به تنهایی نیمی از فرآورده های نفتی کشور را تأمین می کرد، این مرکز را به صورت غیر قابل استفاده درآورد؛ به گونه ای که خطوط لوله، مراکز پمپاژ نفت، چاهها و لنگرگاهها، مخازن ذخیره سازی، بندرها و باراندازهای نفتی را که عمده آنها در خوزستان بود، مورد هجوم قرار داد و بسیاری از فعالیتهای حمل و نقل و تولیدی کشور را که به سوخت نفت نیاز داشتند، با مشکل روبرو کرد.
آمریکا و کشورهای هم پیمانش هم در طول جنگ از هیچ کمکی به عراق کوتاهی نکردند؛ آمریکا به جنگ نفتکشها دامن زد و عربستان و کشورهای نفتی حامی عراق نیز با افزایش تولید و اشباع بازارهای نفت به کاهش قیمتهای جهانی نفت کمک کردند تا توان تامین هزینه های جنگ را برای جمهوری اسلامی ایران ناممکن کنند.
با توجه به این نکات، ارتباط نفت و جنگ در هشت سال دفاع مقدس و جایگاه این دو در تصمیم گیریهای کلان سیاسی کشور بررسی می شود.
درآمد نفتی سال ١٣٥٩ حدود ١١,٦ میلیارد دلار
تصویر جنگ در سال نخست حمله عراق چنین است: سال ۱۳۵۹ سالی دشوار برای کشور بود. در جبهه‌های نظامی، دشمن با اشغال بندر استراتژیک خرمشهر، محاصرۀ شبه‌جزیرۀ آبادان و در تیررس قرار دادن شهر اهواز، فشار سنگینی بر کشور وارد می‌کرد.
از نظر اقتصادی نیز، با توجه به وابستگی کشور به درآمدهای نفتی، حمله محدود دشمن به بعضی از مراکز و تأسیسات نفتی، از جمله بزرگ‌ترین پالایشگاه جهان در آبادان، تولید نفت کشور را به شدت تحت تأثیر قرار داد.
جنگ ۲
با توجه به نبود تجربه جنگی و آسیب‌پذیر بودن تأسیسات نفتی، به دلیل نبود هر گونه سیستم دفاعی، اعم از عامل و غیرعامل، در ماه نخست جنگ، همه تأسیسات نفتی کشور در مناطق نفت‌خیز جنوب تعطیل شد و در نتیجه تولید نفت کشور بسیار کاهش یافت.
علاوه بر مشکلات مربوط به میزان تولید، به دلیل کاهش مصرف در پی برنامه‌های «آژانس بین‌المللی انرژی»، قیمت نفت نیز در سال ۱۳۵۹ کاهش یافت.
نخریدن نفت ایران که از بی‌اعتمادی خریداران به توان ایران برای عمل به تعهدهایش (به دلیل در معرض خطر بودن تأسیسات نفتی) ناشی می‌شد، مشکل مضاعفی بود که تا عملیات‌ موفق سال ۱۳۶۱ و خارج کردن تأسیسات نفتی کشور از تیررس مستقیم دشمن همچنان ادامه داشت. مجموع این عوامل سبب شد درآمدهای نفتی کشور در سال ۱۳۵۹ به‌شدت سقوط کند و به ١١,٦ میلیارد دلار برسد.
درآمد نفتی سال ١٣٦٠ حدود ١٢,٤ میلیارد دلار
آن دسته از مشتریان نفتی که در جنگ طرفدار عراق و حامیانش بودند، حاضر به خرید نفت ایران نبودند. دسته دیگر که بیطرف بودند نیز، جرأت بستن قراردادهای میان مدت سه ماهه یا بلندمدت ٩ ماهه را نداشتند، زیرا تصور می کردند که تحت آن فشارها هر آن ممکن است دولت مرکزی سقوط کند یا این که با چند کیلومتر پیشروی عراق، ایران نفتی برای صادرات در اختیار نداشته باشد؛ این مسائل سبب شد تا در نیمه اول سال ١٣٦٠ در برخی از ماه ها صادرات ایران حتی به روزی ٣٠٠ هزار بشکه در روز کاهش پیدا کند.
در این سال پیروزی های ایران تأثیر خود را گذاشت و به تدریج تعداد بیشتری مشتری اطمینان پیدا کردند که از ایران نفت خریداری کنند و آمد و رفت هیئت های اقتصادی و سیاسی برای همکاری و بستن قرارداد و برقراری مبادلات افزایش یافت.
جنگ ۳
کارکنان صنعت نفت نیز دوشادوش و همگام با نیروهای رزمنده در میدان جهاد اقتصادی و نفتی عملیات می کردند، از جمله توسعه فعالیت های بازاریابی در کشورهای خارجی ترمیم سریع خرابی های ناشی از جنگ و دایر نگهداشتن توان تولیدی و صادراتی از موضع قدرت صحبت کردن در نشست های اوپک برای اخذ سهمیه بیشتر برای تولید ایران و جلوگیری از افزایش تولید اعضا به منظور حفظ قیمت.
موفقیت در این بخش به ویژه مدیون پیروزی ها و جانفشانی های رزمندگان اسلام بود که برخلاف قواعد کلاسیک جنگ با کمترین امکانات و فقط با بذل جان شکست را بر دشمن تحمیل کرد و بذر غرور و افتخار را در دل همه ایرانیان بارور ساخت.
در سال ۱۳۶۰ که اوج کشمکش‌ها و ترورهای داخلی بود، همچون سال قبل از آن، وضعیت در جبهه‌های جنگ و عرصه تولید و فروش نفت مطلوب نبود، درآمدهای نفتی کشور هم در همان حد سال قبل، یعنی حدود ١٢,٤ میلیارد دلار باقی ماند.
درآمد نفتی سال ١٣٦١ حدود ٢٠ میلیارد دلار
سال ٦١ با عملیات فتح المبین سپس خرمشهر آغاز و هزاران کیلومتر از سرزمین های اشغال شده میهن آزاد شد و منطقه مهم و نفت خیز خوزستان تقریباً بکلی از نیروهای دشمن پاکسازی شد. از سوی دیگر سوریه به عنوان یکی از مشتریان جدید نفتی و به دلیل روابط عمیقی که با ایران پیدا کرده بود، خط لوله نفت عراق به سوریه را قطع کرد و عراق را از روزانه چند صد هزار بشکه صادرات نفت محروم کرد.
بر خلاف دو سال آغازین جنگ، سال۱۳۶۱ از هر جهت سال متفاوتی بود. با عزل بنی‌صدر در نیمۀ سال ۱۳۶۰و پدیدار شدن انسجام در حاکمیت، آثار خود را در عرصه‌های مختلف نشان داد.
جنگ ۴
در بهار ۱۳۶۱ اولین پیروزی تعیین‌کننده در جبهۀ جنگ نصیب ایران و خرمشهر پس از گذشت بیش از یک سال و نیم آزاد شد. این موفقیت بزرگ اثر خود را در عرصه فروش نفت کشور نیز به جا گذاشت و با خارج شدن تأسیسات نفتی کشور از تیررس مستقیم دشمن، مشتریان بیشتری متقاضی خرید نفت ایران شدند که افزایش میزان فروش نفت کشور را در پی داشت.
تحت تأثیر این تحولات، بازار نفت نیز تا حد بسیاری تقویت شد و در نتیجه افزایش تولید و رشد قیمت‌ها، درآمدهای کشور از محل فروش نفت به ٢٠ میلیارد دلار در سال‌های پس از انقلاب رسید.
درآمد نفتی سال ١٣٦٢ حدود ٢٠,٥ میلیارد دلار
اوایل سال ٦٢ با آرامش نسبی جبهه ها آغاز شد اما عراق تمرکز حملات هوایی خود را بر بمباران مناطق نفتی و صنعتی به ویژه در حوزه خلیج فارس قرارداد. در اواخر این سال، عملیات بزرگ خیبر انجام شد و سرانجام نیروهای اسلام پس از طی مراحل اولیه و تثبیت در غرب هور در جزایر مجنون که گفته می شد دارای ذخایر قابل توجهی از نفت است مستقر شدند.
همچون سال‌های پیش، در سال ۱۳۶۲ نیز تحولات صحنه رزم و فروش نفت پابه‌پای هم به پیش رفت. در عرصۀ تولید و فروش نفت، توفیق های سال قبل تکرار شد و درآمد کشور از محل فروش نفت از ٢٠,٥ میلیارد دلار گذشت.
درآمد نفتی سال ١٣٦٣ حدود ١٦,٥ میلیارد دلار
سال ٦٣ با آثار و پیامدهای عملیات خیبر و پاتک های عراق و کاربرد سلاح شیمیایی آغاز شد. باید توجه داشت که در ادامه اقدام های جهان صنعتی برای کاهش آسیب پذیری نفتی که شامل صرفه جویی، استفاده از ذخایر استراتژیک و افزایش تولید نفت کشورهای خارج از اوپک به ویژه دریای شمال می شد، اوپک برای حفظ قیمت مطلوب نفت و تحت تأثیر خواسته های ایران دست به کاهش تولید زد اما چون این اقدام تأثیر کافی نداشت به ویژه به دلیل قیمت شکنی های نیجریه و انگلیس در آذر ١٣٦٢ در کنفرانس اوپک در لندن قیمت رسمی نفت از حدود ٣٥ دلار به ٢٩ دلار کاهش داده شد تا اعضا بتوانند حداقل سهم تولید را از بازار نفت داشته باشند؛ بنابراین مازاد عرضه و پایین بودن قیمت ها در سال ٦٣ همچنان ادامه داشت و دورنمای درآمدها نفتی کشور را که پشتوانه اصلی برای تأمین هزینه های عمومی و جنگ بود در میان مدت و دراز مدت تیره می کرد.
جنگ ۵
در سال ۱۳۶۳ نخستین نشانه‌های فرسایشی شدن جنگ هویدا شد. کشیده شدن جنگ به مناطق مسکونی، آغاز جنگ نفتکش‌ها و رو آوردن عراق به سلاح‌های ممنوعه از جمله مصادیق این واقعیت بود. درآمدهای نفتی نیز، همچون سال‌های قبل، همراهی محسوسی با وضعیت جبهه‌ها از خود نشان داد و مجموع درآمد کشور از محل فروش نفت خام به حدود ١٦,٥ میلیارد دلار کاهش پیدا کرد که نشان‌دهنده رکودی محسوس بود.
درآمد نفتی سال ١٣٦٤ حدود ١٣,٩ میلیارد دلار
در این ایام ما همچنان شاهد سقوط قیمت نفت بودیم، همچنین عراق از بمباران هوایی تهران سودی نبرد و پس از سه هفته از ادامه بمباران ها با حضور میلیونی مردم در راهپیمایی در روز قدس همان سال بمباران را متوقف کرد.
عراق، در پی این بن بست و به فاصله دو ماه بعد، در مرداد ٦٤ و درست چند روز بعد از انتخاب حضرت آیت اله خامنه ای رهبر معظم انقلاب به عنوان ریاست جمهوری، پایانه نفتی خارک را که عمده صادرات نفت ایران از آنجا صورت می گرفت به طور موثر مورد حمله و انهدام قرار داد.
در پی هر حمله، جنگ روانی شدیدی دایر بر از کار افتادن کامل اسکله های خارک و از دست رفتن توان صادراتی و توقف درآمدهای نفتی در رسانه های خارجی راه می افتاد، اما با وجود تمرکز و استمرار آتش هوایی بر این جزیره کوچک و حیاتی با تلاش همه جانبه کارکنان صنعت نفت و با تمهیدات گوناگون، جریان صدور نفت ادامه یافت.
پدافند عامل و غیرعامل، استفاده از گوی های شناور و لوله های خرطومی برای بارگیری نفت و سرانجام عملیات شاتل که به وسیله آن نفت با نفتکش های متعلق به ایران از خارک بارگیری و برای تحویل به خریداران خارجی به مناطق امن تری چون جزایر سیری و لاوان منتقل می شد؛ از جمله این اقدام ها بود.
جنگ ۶
در همین سال ما شاهد آغاز گسترده جنگ نفتکش ها و تداوم آن تا روزهای آخر جنگ برای خنثی کردن عملیات نفتی اخیر ایران و ایجاد فشار مالی و اقتصادی از طریق کاهش یا توقف صادرات و فروش نفت بودیم تا در کنار اهرم های سیاسی و نظامی به این وسیله نیز، ایران را هر چه بیشتر تحت فشار بگذارند.
سرانجام عملیاتی که همه آن را انتظار می کشیدند، آغاز شد و در ٢٢ بهمن ١٣٦٤ مصادف با جشن های پیروزی انقلاب اعلام شد که رزمندگان اسلام در عملیاتی شگفت انگیز، عرض هزار متری و خروشان اروندرود را در نزدیکی دهانه پر تلاطم خلیج فارس طی کرده و بندر نفتی فاو را به تصرف درآورده اند.
حالا دیگر صدای مبادله آتش توپخانه ایران و عراق به خوبی در شیخ نشین نفتی کویت شنیده می شد و نیزوهای ایران در نزدیک مرزهای مشترک عراق با کویت و عربستان که دو حامی عمده عراق بودند، مستقر شدند. عراق با این عمل از چند کیلومتر ساحلی که در خلیج فارس داشت، همچنین از آبراه اروند بکلی محروم می شد.
سال ۱۳۶۴ سالی تعیین‌کننده در سرنوشت جنگ بود. در این سال، به ظاهر موعد عملیات نهایی یا سرنوشت‌سازی که مقام های کشور نوید آن را از مدت‌ها قبل می‌دادند، رسیده بود.
تسخیر بندر استراتژیک «فاو» در دهانۀ خلیج فارس راه دسترسی عراق به دریا را از این کشور گرفت، اما دشمن نیز با منسجم‌تر کردن جبهه های خود و افزایش تدارکات پیشرفته نظامی در سایه حمایت های اقتصادی متحدانش اوضاع را بیش‌ازپیش پیچیده ساخت.
پس از این که حامیان عرب رژیم عراق از رایزنی‌های سال ۱۳۶۳ خود با ایران به نتیجه‌ نرسیدند و ایران به عملیات برون‌مرزی عمده‌ای دست زد که به طور مکرر عراق را به اجرای آن تهدید می‌کرد، این کشورها وارد فاز جدیدی شدند که بعدها به «جنگ قیمت‌ها» شهرت یافت.
به نوشته نشریه «میدل‌ایست اکونومیست»، پس از تسخیر بندر عراقی فاو به دست نیروهای ایرانی، عربستان که تا قبل از آن بر اساس سهمیه تعیین‌شده روزانه ٤,٣٥ میلیون بشکه نفت تولید می‌کرد، ناگهان تولید نفت خود را به ٦ میلیون بشکه در روز رساند.
سال ۱۳۶۴ با فراز و فرودهای فراوان و سقوط درآمدهای نفتی ایران به١٣,٩ میلیارد دلار به پایان رسید.
درآمد نفتی سال ١٣٦٥ حدود ٥,٩ میلیارد دلار
با وجود کاهش شدید درآمدهای نفتی ایران در سال ۱۳۶۴ تأثیرهای اصلی «جنگ قیمت‌ها» در سال ۱۳۶۵ رخ نمود، زیرا از آغاز جنگ تا این سال، هزینه‌های جنگ حدود یک‌سوم درآمدهای نفتی بود، اما در این سال، با کاهش درآمدهای نفتی و افزایش هزینه‌های جنگ، به تدریج این دو با هم برابر شدند.
در تیر ۱۳۶۵ روزنامه رسالت به نقل از نشریه نفتی «بازار نفت» گزارش داد: به دلیل عرضه انبوه نفت مازاد بر نیاز بازار، قیمت نفت خام «برنت» دریای شمال در بازار لندن به بشکه‌ای ٨,٦٥ و٨.٥٠ دلار برای تحویل در ماه‌های اوت و سپتامبر (۱۹۸۶) رسیده است.
بر اساس این گزارش، قیمت نفت خام «دوبی» نیز در بازار لندن به بشکه‌ای ٦,٧٥ دلار برای تحویل در ماه اوت کاهش یافت.
جنگ ۸۸
در بازار غیر رسمی و تک‌‌محموله که ایران مقدار بسیاری از نفت خود را به این شکل می‌فروخت، قیمت نفت به بشکه‌ای ٥ دلار هم رسید تا آنجا که با توجه به تخفیف‌های بسیاری که ایران ناگزیر بود به مشتریان خود بدهد و این واقعیت که هزینۀ بیمۀ هر محمولۀ نفتی به حدود یک‌چهارم کل ارزش محموله می‌رسید، علی‌اکبر محتشمی‌پور، وزیر کشور وقت ایران، اعلام کرد: «تولید نفت دیگر صرفۀ اقتصادی ندارد».
با وجود کاهش شدید قیمت‌ها، کشورهای نفت‌خیز حامی عراق، به بهانۀ ضرورت حفظ سهم «اوپک» در بازار، همچنان به افزایش تولید نفت خود ادامه دادند تا آنجا که تولید روزانه ١٥,٩ میلیون بشکه‌ای اوپک، در سال ۱۳۶۴، به روزانه ١٩.٥ میلیون بشکه در سال ۱۳۶۵ رسید و حال ‌آن که سهمیۀ تعیین‌شده برای این سال ١٤.٨ میلیون بشکه در روز بود.
حملۀ ۲۱ مردادماه هواپیماهای عراقی به پایانۀ نفتی «سیری» و دو سوپرتانکر در حال بارگیری و دو نفتکش ویژۀ حمل نفت از «خارک» به «سیری» صدور نفت ایران را به شدت کاهش داد.
بر اساس گزارش «میدل‌ایست اکونومیست»، پس از حملۀ عراق به سیری، صادرات نفت ایران به حدود ٥٠٠ هزار بشکه در روز کاهش یافت؛ این رقم قبل از حمله به سیری ١,٢ میلیون بشکه در روز بود.
کاهش شدید قیمت و میزان صادرات نفت سبب شد فروش نفت ایران در سال ۱۳۶۵ به حدود ٥,٩ میلیارد دلار کاهش یابد.
درآمد نفتی سال ١٣٦٦ حدود ٩ میلیارد دلار
اجلاس اوپک در سال ١٣٦٦ سرانجام قیمت رسمی نفت اوپک را که از سال ١٣٦٢ بشکه ای ٢٩ دلار تعیین شده بود به ١٨ دلار کاهش داد که از قیمت های واقعی بازار آزاد در آن زمان چند دلار بالاتر بود.
در این سال اخبار و قرائن از فعال شدن شدید بازیگران و کشورهای حامی عراق برای اعمال فشار و محدودیت بر ایران حکایت می کرد؛ ناوگان آمریکا و متحدانش به بهانه حفظ امنیت رفت و آمد نفتکش ها، به آوردن یکی از بزرگ ترین ناوگان کشتی های جنگی پس از جنگ دوم و جنگ ویتنام دست زده و خلیج فارس و تنگه هرمز را اشغال کرده بودند. شورای امنیت سازمان ملل به طور فعال به میدان آمد و قطعنامه ٥٩٨ در تیرماه همان سال تصویب شد.
رزمندگان اسلام در سال ٦٦ شهر حلبچه را فتح کردند و عراق عملیات بمباران هوایی و فشار بر شهرها و مراکز صنعتی و نفتی را تشدید کرد و موشک های زمین به زمین را بویژه علیه تهران به کار گرفت؛ به طوری که از دوازده اسفند ١٣٦٦ تا اواخر ١٣٦٧ حدود ١٥٠ موشک به تهران شلیک کرد.
حمله همزمان نیروهای امریکایی به قایق های ایران و تأسیسات نفتی دریایی نشان می داد که آمریکا و متحدانش برای وادار کردن ایران به پذیرش قطعنامه و ترک عملیات نظامی و ورود به مرحله سیاسی و دیپلماسی اصرار دارند. نیروهای آمریکایی اکنون مستقیم و آشکارا به میدان آمده بودند.
با حملاتی که عراق بر مراکز نفتی ایران در خلیج فارس متمرکز کرده بود، مشتریان کمتر رغبت می کردند به منطقه جنگی وارد شوند و شرکت های بیمه بین المللی نیز مرتب هزینه های بیمه جنگی خلیج فارس را که منطقه مربوط به ایران را شامل می شد، افزایش می دادند.
وزارت نفت برای غلبه بر این مشکلات و جذب و حفظ مشتریان دامنه عملیات موسوم به شاتل را گسترده تر کرد و به این منظور با نفتکش های شرکت ملی نفتکش ایران، محموله ها را با قبول خطر جنگ، از خارک بارگیری و به مخازن و اسکله های موقتی ترتیب داده شده در جزیره لارک منتقل کرد تا مشتریان، نفت را از نقطه امن دریافت کنند.
جنگ ۱
با فاصله بسیار زیادی که این جزیره از فرودگاه های نظامی عراق داشت، تصور می شد آنجا محل کاملاً امنی است اما در بهار سال ٦٧ هواپیماهای عراقی لارک را نیز بمباران کردند و چهار سوپر تانکر عظیم در آنجا به آتش کشیده شد.
در چنین اوضاع پیچیده و در این بحران های گوناگون فزاینده در تیر ١٣٦٧ هواپیمای مسافربری ایران نیز مورد اصابت موشک های ناو آمریکایی قرار گرفت و به دنبال آن درگیری هایی در دریا رخ داد.
هلیکوپتر نظامی آمریکا از یک سو و قایق های تندرو و ناوچه ها و ناوهای ایرانی مستقر در خلیج فارس از دیگر سو مورد اصابت قرار گرفتند.
این اقدام های آمریکا و به ویژه هدف قرار دادن هواپیمای مسافربری به معنای آن بود که آمریکا برای تحقق هدف های خود در جنگ عراق و ایران آماده دست زدن به هر کاری است.
آمریکا با داشتن پشتوانه سازمان ملل و با بسیج ارتجاع منطقه و نیروهای ناتو دستش باز بود. ریگان نیز با گذراندن دوره دوم ریاست جمهوری و با عملیاتی که در گرانادا، لبنان و لیبی انجام داده بود. پس از شکست های سیاست خارجی کارتر در ایران و افغانستان زمینه افکار عمومی و جناح های ذی نفوذ، آمریکا را به بهانه احیای غرور از دست رفته آمریکایی، برای هر گونه مداخله و لشکر کشی در خلیج فارس آماده کرده بود.
در سال ۱۳۶۶، با وجود افزایش مختصر قیمت نفت و ابتکارهایی که در صادرات آن به‌کار رفت (حداقل صادرات در حجم قبلی را ممکن کرد) درآمدهای نفتی در حد ٩,٢ میلیارد دلار باقی ماند و در سال ١٣٦٧ به ٧.٦ میلیارد دلار کاهش یافت.
در تابستان سال ۱۳۶۷ ایران قطعنامه شمارۀ ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل متحد را یک سال پس از صدور پذیرفت و به این ترتیب پس از هشت سال جنگ، میان ایران و عراق آتش‌بس برقرار شد.
پیمان جنوبی
منابع:
خبرگزاری شانا_ شبکه اطلاع رسانی نفت و انرژی
مرتضی شمس؛ سلاح نفت در جنگ تحمیلی
دکتر محمد باقر حشمت زاده ؛ نفت و ریشه های جنگ تحمیلی
میدل‌ایست اکونومیست

نظر بدهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه های دوستان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

افتخارات